30 آبان که هفته ی بیست بودم با بابا امید رفتیم سونو برا تعیین جنسیت چند شبی بود که خوابم نمیبرد از ذوق روز سونو که بالاخره پنجشنبه شد و رفتیم سونو یکم شلوغ بود اونجا،به بابا امید گفتم یعنی میشه نفر اول باشم من بعد از نیم ساعت منشیه خانم دکتر اومدو اسمارو خوند که من نفر اخر بودم! اما از اونجایی که مامان غزاله خیلی زرنگه نفر اول رفتم تو که گفت برو زودی بخواب هووووورا نفر اول شدممم تا خوابیدم خانم دکتر کامل همه ی بدنتو نگاه کردو خیالش که راحت شد شما سالمی رو حالت 4 بعدی رفتو بهم گفت فیسشو ببین! واااااااای نمیدونی چه حس قشنگی بود ، خوشگلترین و عسل ترین نی نیه دنیا بودی انقدر ناز بودی که حس کردم دختر باشی (تا قبل از او...